از پرونده‌های امنیتی تا میزهای پر زرق و برق؛ چگونه ساختار قدرت در ایران، «اندیشکده حکومت و کشورداری شهید رئیسی» را به محلی برای توجیه سیاست‌های شکست‌خورده تبدیل کرده است؟

✏️ در کشوری که وعده‌ها زیر آسفالت‌ها دفن شده‌اند، دوباره سفره‌ای پهن می‌شود؛ اما این بار، سفره‌ای پر از تکرار و ریا با عنوانی فاخر و پرطمطراق: «اندیشکده حکومت و کشورداری شهید رئیسی».
چنین عنوانی، مثل تابلوهای نئون روشن بر چهره‌ی تاریک سیاست ما می‌درخشد:

واژه‌هایی مقدس و معنوی، اما در عمل، دکانی از جنس بودجه، استخدام، پاداش و سهم‌خواهی.

✏️ آیا این اندیشکده قرار است اندیشه بیافریند؟ یا مأموریتی جز تداوم همان منطق فرسوده‌ای که کشور را تا مرز بی‌اندیشگی کشانده، دارد؟ وقتی اندیشه صرفاً به «اداره کردن ملت» تقلیل یابد، نه به «فهمیدن انسان»، آنچه ساخته می‌شود دیگر اندیشکده نیست؛ بلکه قلعه‌ای از بروکراسی است که بر سینه‌ی مردم سنگینی می‌کند.

✏️ در جهانی که دانشگاه‌ها برای رهایی انسان فکر می‌کنند، ما اندیشکده‌ای بنا می‌کنیم برای تثبیت انسان در حصار حکومت. تناقض تلخ این پروژه در این است که واژه‌های پرطمطراق، دقیقاً روبه‌روی معنای واقعی خود عمل می‌کنند: «کشورداری»

معنایش در اینجا دارایی کشور است؛ همه چیز باید «دار» شود، یعنی به مالکیت عده‌ای خاص درآید. اندیشه، بودجه، بنیاد، حتی نام شهید.

✏️ این تأسیس نه زاده‌ی فقدان رئیسی است، بلکه ادامه‌ی منطق او؛ منطق تکرار، منطق مصرف نام‌ها برای پوشاندن واقعیت‌ها.

در این سرزمین هیچ چیز نمی‌میرد، حتی ناکارآمدی؛ فقط لباس تازه می‌پوشد و با تابلوهای پر زرق و برق بازمی‌گردد.

✏️ مردم که چشم به راه لقمه‌ای واقعی‌اند، اما هر بار تنها صدای چنگال‌ها و دندان‌ها را می‌شنوند؛ سفره‌ای که مدام پهن می‌شود، اما هیچ لقمه‌ای از اندیشه‌ی آزاد در آن نیست.

تنها لقمه‌ی چرب بودجه، در دهان نهادهایی که خود را با واژه‌ی شهید، مقدس می‌کنند تا مصونیت بگیرند از پرسش و نقد.

✏️ این اندیشکده، اگر می‌خواهد حقیقتاً اندیشکده باشد، باید نخست با بزرگ‌ترین مسئله‌ی کشورداری روبه‌رو شود: چگونه می‌توان در نظامی که بودجه‌ها بازیچه‌ی قدرت‌اند، اندیشه‌ای حقیقی به مردم تقدیم کرد؟
اما ما می‌دانیم: سفره‌ای پهن شده است — و سفره‌ها در این خاک هرگز برای اندیشیدن نیستند، برای خوردن‌اند.

✏️ شاید برای این سیستم، اندیشه یعنی همان تکرار مکررات؛ همان بازی همیشگی با کارت‌های سوخته.